"اولین بارقههای تفکر انقلابی در وجود من توسط سید مجتبی نواب صفوی ایجاد شد. رهبر معظم انقلاب"
تولدی آسمانی
شکوهالسادات کنار حوض نشست، و به عکس ماه خیره شد، صدای دلنشین خشخش برگها گوشش را نوازش کرد، با خودش گفت:«این ماه آخر است،یک ماه دیگر فرزندم به دنیا میآید» سرمای هوا بدنش را لرزاند، به اتاق بازگشت و پاهایش را در زیر کرسی قرار داد، همانطور که به در اتاق خیره بود، در عالم رؤیا فرو رفت. نوری آسمانی در تمام فضای خانه پخش شد. بانویی در میان نور ایستاد صدایش در گوش شکوهالسادات طنین افکند، «من فضه، خدمتکار حضرت زهرا سلام الله علیها هستم. از سوی ایشان برای شما هدیهای آوردهام، دستان شکوهالسادات می لرزید. نگاهش برقاب عکس امیرالمؤمنین علیه السلام افتاد بسته را باز کرد.«برد یمانی» و یک خوشه انگور که سه حبه درشت و زیبا داشت. ناگهان از خواب بیدار شد نگاهی به اطراف انداخت اما برد یمانی در اتاق نبود. سالها بعد زمانیکه سید مجتبی قدم درراه حسینبنعلی علیه السلام نهاد. بار دیگر هدیه مادرش «فاطمه زهرا سلام الله علیها» را به یاد آورد. نگاهی به کودکان نواب انداخت. فاطمهالسادات ، زهراالسادات، صدیقهالسادات سه حبه زیبا که خداوند آنها را به او عطا کرده بود.
منبع: کتاب شبنم سرخ